کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کؤبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوبه
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (اِ.) هر چیز که با آن چیز دیگر را کوبند.
-
جستوجو در متن
-
تق تق
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ) (اِصت .) آواز به هم خوردن کوبة در و مانند آن .
-
سندان
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) 1 - ابزار آهنی ضخیم که آهنگران آهن را روی آن گذاشته و با پُتک می کوبند. 2 - تکه آهن زیر کوبة در.
-
مقرعه
فرهنگ فارسی معین
(مِ رَ عِ) [ ع . مقرعة ] (اِ.) 1 - تازیانه ، کوبه . 2 - لفظی است عام برای کلیة آلات موسیقی ضربی رزمی مانند: کوس ، دمامه ، دهل و نقاره .
-
چوبک
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِ.) 1 - گیاهی دارای گل های مجتمع با برگ های خاردار و ریشة ضخیم . ریشة این گیاه را پس از خشک کردن می کوبند و نرم می کنند و در شستن لباس به کار می برند. 2 - چوب کوتاه و باریکی که بعضی از سازهای کوبه ای مانند طبل را با آن می نوازند. 3 - نام تخته ...