کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کومه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کرچه
فرهنگ فارسی معین
(کُ چِ) (اِ.) کومه ، کلبه .
-
کلبه
فرهنگ فارسی معین
(کُ بَ یا بِ) (اِ.) خانة کوچک ، کومه .
-
کریج
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) کومه ، خانه ای که از نی و علف درست کنند. کُریز و کریجه نیز گویند.
-
عریش
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کجاوه ، هودج . 2 - کلبه ، کومه . 3 - چفت انگور.
-
کومولوس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) ابرهای جدا از هم و معمولاً چگال با خطوط مرزی واضح که نمای آن ها به شکل خاکریز یا گنبد یا برج های در حال افزایش و گسترش است و برآمدگی بخش فوقانی آن ها اغلب به گل کلم شباهت دارد؛ بخش های رو به آفتاب این ابرها غالباً سفید درخشان و پایة آن ...