کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوفته
فرهنگ فارسی معین
(تَ یا تِ) (ص مف .) 1 - کوبیده ، ساییده ، خسته و فرسوده . 2 - (اِ.) یک قسم طعام که با برنج و لپه و گوشت کوبیده درست می کنند.
-
جستوجو در متن
-
کفته
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمف .) = کوفته : کوبیده .
-
برغول
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) 1 - گندم نیم کوفته . 2 - آشی که با گندم نیم کوفته درست کنند.
-
کسته
فرهنگ فارسی معین
(کُ تَ یا تِ) 1 - (اِمف .) کوفته ، کوفته شده . 2 - (اِ.) غلة کوفته که هنوزش پاک نکرده باشند یعنی از کاه جدا نشده باشند. 3 - گیاه سرخ مرد، عصی الراعی ، هفت بند.
-
افشه
فرهنگ فارسی معین
(اَ ش ِ) (اِ.) گندم نیم کوفته ، بلغور.
-
پخشیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ دِ) (ص مف .) پهن شده ، کوفته شده .
-
خوست
فرهنگ فارسی معین
(خُ)(ص .) 1 - جزیره . 2 - کوفته ، پایمال شده .
-
کویسته
فرهنگ فارسی معین
(کَ وِ تَ یا تِ) (ص مف .) غلة کوفته شده .
-
لوبشه
فرهنگ فارسی معین
(بَ شَ یا ش ِ) (اِ.) غلة کوفته شده که هنوز از کاه جدا نشده باشد.
-
پخچیدن
فرهنگ فارسی معین
(پَ دَ) (مص ل .)= پخچودن . پخشیدن . پخشودن : کوفته شدن ، پهن گردیدن .
-
پاکوب
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص مر.) رقاص . 2 - (ص مف .) کوفته شده ، له شده .
-
سنج
فرهنگ فارسی معین
(س یا سَ) (اِ.) یکی از آلات موسیقی و آن دو صفحة مدور فلزی است که با دست به هم کوفته می شود.
-
کفه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) خوشه های گندم و جو که به هنگام خرمن کوفتن ، آن ها کوفته نشده باشند و پس از پاک کردن غله آن ها را بار دیگر بکوبند.
-
له و لورده
فرهنگ فارسی معین
(لِ هُ لَ وَ دِ) (ص مر.) (عا.) سخت کوفته و خسته .