کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) سعی کردن ، جد و جهد کردن .
-
جستوجو در متن
-
کوشش
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (حامص .) کوشیدن ، سعی .
-
تخشیدن
فرهنگ فارسی معین
(تُ دَ) (مص ل .) کوشیدن ، کوشش کردن .
-
جهد
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (مص ل .) کوشیدن ، رنج بردن .
-
جد
فرهنگ فارسی معین
(جِ دّ) [ ع . ] (مص ل .) کوشیدن ، سعی کردن .
-
چخیدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ دَ)(مص ل .) 1 - کوشیدن . 2 - ستیزه کردن .
-
مبالغه
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ غَ یا غ ) (مص ل .) 1 - بسیار کوشیدن . 2 - زیاده روی کردن .
-
اجتهاد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سعی کردن ، کوشیدن ، 2 - (اِمص .) سعی ، کوشش . 3 - استنباط مسایل شرعی از قرآن و حدیث .
-
انهماک
فرهنگ فارسی معین
(اِ هِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - کوشیدن در کاری . 2 - ستیزه کردن . 3 - سرگرم بودن به کاری .
-
کاسه شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - کوژ شدن ، خمیده گشتن . 2 - کنایه از: کوشیدن ، تلاش کردن .