کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوس
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) دُهل ، طبل بزرگ .
-
کوس
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گوشة جامه و گلیم و پلاس که از گوشه ای دیگر درازتر باشد.
-
جستوجو در متن
-
کاس
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) کوس ، طبل بزرگ .
-
تبیره
فرهنگ فارسی معین
(تَ رِ) (اِ.) دهل ، کوس ، طبل دو سر.
-
دمامه
فرهنگ فارسی معین
(دَ مَ یا مِ) (اِ.) نقاره ، کوس .
-
رجاف
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] (اِ.) آواز و صدای کوس و نقاره .
-
گورگا
فرهنگ فارسی معین
(گَ وُ) (اِ.) [ مغ . ] = گورگه : طبل ، کوس .
-
دهل
فرهنگ فارسی معین
(دُ هُ) (اِ.) طبل بزرگ ، کوس . ؛ ~دریده کنایه از: رسوا، مفتضح .
-
رویین خم
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِمر.) 1 - کوس . 2 - نوعی شیپور بزرگ و خمیده .
-
خم
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِ.) 1 - ظرف سفالینی بزرگ که در آن آب ، سرکه ، یا شراب ریزند. 2 - کوس ، طبل .
-
مراکردن
فرهنگ فارسی معین
(مِ کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - پیکار کردن ، جدال کردن . 2 - کوس برابری زدن .
-
پنج نوبت
فرهنگ فارسی معین
(پَ. نُ بَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) 1 - پنج بار نواختن کوس یا دهل و نقاره در مدت شبانه روز بر در سرای سلاطین . 2 - پنج وقت نماز.
-
مقرعه
فرهنگ فارسی معین
(مِ رَ عِ) [ ع . مقرعة ] (اِ.) 1 - تازیانه ، کوبه . 2 - لفظی است عام برای کلیة آلات موسیقی ضربی رزمی مانند: کوس ، دمامه ، دهل و نقاره .
-
کاسه
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ازع . ] (اِ.) 1 - پیاله ، ظرف . 2 - کوس . 3 - بیرونی ترین پوشش گل . ؛~ی داغ تر از آش کنایه از: واسطه ای که از صاحب حق بیشتر جوش می زند. ؛~ ای زیر نیم ~بودن کنایه از: نیرنگی در کار بودن . ؛ ~کوزة کسی را به هم زدن کنایه از: شر و فساد و خ...