کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوتاه مختصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پا کوتاه
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - حیواناتی که پای کوتاه دارند. 2 - ویژگی بعضی از گیاهان که کوتاه بودن بوته های آن را در مقایسه با بوته های دیگر نشان می دهد.
-
کوتاه آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) صرف نظر کردن ، گذشتن .
-
جستوجو در متن
-
وجیز
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (ص .) مختصر، کوتاه .
-
مقصور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) کوتاه ، مختصر شده .
-
ایجاز
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (مص م .) مختصر و کوتاه کردن . 2 - (اِمص .) کوتاه گویی .
-
تاریخچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) [ ع - فا. ] (اِمصغ .) تاریخ کوتاه و مختصر.
-
موجز
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِفا.) سخن مختصر و کوتاه .
-
گوشه چشم
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چَ) (اِمر.) کنایه از: توجه و التفات مختصر و کوتاه .
-
مختصر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ صَ) [ ع . ] (اِمف .) کوتاه شده .
-
مجمل
فرهنگ فارسی معین
(مُ مَ) [ ع . ] (اِمف .) مختصر، کوتاه .