کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کند و کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پاترس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) ترساندن اطفال و زیردستان برای بازداشتن از کاری یا واداشتن به کاری ، پاترسک .
-
سفت کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) انجام دادن کارهای پی سازی ، دیوارچینی و پوشاندن سقف ساختمان . مق نازک کاری .
-
سقط کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) آجر - کاری ، به کار بردن آجر و سنگ در ساختمان .
-
هم کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - هم شغلی . 2 - شرکت با دیگری در کاری و شغلی .
-
کاری
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص نسب .) 1 - فعال ، مفید. 2 - پهلوان و دلاور جنگی . 3 - بسیار مؤثر، کارگر.
-
احتیاط
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - محکم کاری کردن . 2 - کاری را با حزم و هوشیاری انجام دادن .
-
تثبط
فرهنگ فارسی معین
(تَ ثَ بُّ) [ ع . ] (مص م .) 1 - وقوف داشتن بر کاری . 2 - باز ایستادن از کاری ، توقف و فروماندن .
-
منبت
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ بَّ) [ ع . ] (اِمف .) کنده کاری و ایجاد نقش های برجسته روی چوب ، کنده - کاری شده .
-
جلد
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] 1 - پوست . 2 - چیزی که کتاب ، دفتر و مانند آن را پوشش دهد، جلد کتاب ، جلد دفتر. ؛ توی ~ کسی رفتن کسی را وسوسه کردن و از کاری منصرف ساختن یا به کاری برانگیختن .
-
ادمان
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) پیوسته و دایم کاری را کردن .
-
چپیره
فرهنگ فارسی معین
(چَ رِ) (اِ.) آمادگی و گرد آمدن مردم برای انجام کاری .
-
شانه کاری
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (حامص .) درآویختن با کسی ، زد و خورد کردن .
-
صرافت
فرهنگ فارسی معین
(ص فَ) (اِ.) قصد و نیت انجام کاری .
-
کنده کاری
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) (حامص .) حکاکی روی چوب ، فلز و غیره . حکاکی .
-
فرمایشی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) کاری که طبق حکم و دستور انجام شود و اصالت نداشته باشد.