کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنده کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کنده کاری
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) (حامص .) حکاکی روی چوب ، فلز و غیره . حکاکی .
-
واژههای مشابه
-
پوست کنده
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) (ص مف .) کنایه از: صریح ، بی پرده .
-
پاک و پوست کنده
فرهنگ فارسی معین
(کُ کَ دِ) (ص مر.) آشکار، صریح .
-
جستوجو در متن
-
منبت
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ بَّ) [ ع . ] (اِمف .) کنده کاری و ایجاد نقش های برجسته روی چوب ، کنده - کاری شده .
-
منتقش
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ قَ) [ ع . ] (اِمف .) نقش شده ، کنده کاری شده .
-
مغار
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (اِ.) نوعی ابزار که از آن در منبت و کنده کاری روی چوب استفاده می کنند.
-
نقر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - کوبیدن . 2 - کنده - کاری کردن روی سنگ و چوب .
-
منقش
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ قِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نقش کننده . 2 - کنده کاری کننده (بر نگین و جز آن ).
-
نقار
فرهنگ فارسی معین
(نَ قّ) [ ع . ] (ص .) 1 - آن که بسیار کنجکاو است . 2 - کسی که بر سنگ و چوب کنده کاری و نقاشی کند. 3 - آنکه دف یا دهل نوازد.
-
یادگاری
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - آن چه به عنوان یادگار و یادبود باشد. 2 - (عا.) هر چیز که به عنوان یادبود و هدیه به کسی دهند. 3 - آن چه بر در و دیوارها نویسند یا بر تنة درختان کنده کاری کنند. ؛ ~ نوشتن نوشتن خط وجمله یا شعری بر در و دیوار بناها یا در دفتر کسی .