کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کندذهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کندذهن
فرهنگ فارسی معین
(کُ. ذِ) (ص مر.) کم هوش ، کودن .
-
جستوجو در متن
-
مغفل
فرهنگ فارسی معین
(مُ غَ فِّ) [ ع . ] (ص .) نادان ، کندذهن .
-
خرفت
فرهنگ فارسی معین
(خِ رِ) (ص .) (عا.) 1 - ابله ، نادان . 2 - کندذهن .
-
غبی
فرهنگ فارسی معین
(غَ یّ یا یْ) [ ع . ] (ص .) 1 - کندذهن ، گول . 2 - نادان .
-
بی هوش
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - کندذهن ، کندفهم . 2 - آن که طبیعتاً یا با داروی بیهوشی ، حواس خود را از دست داده باشد و درد را احساس نکند.
-
گچ
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (اِ.) 1 - نوعی از خاک که پس از استخراج از معدن به کوره می برند و حرارت می دهند تا تبدیل به گچ شود. 2 - (کن .) کندذهن ، ناتوان از فهم و شعور.