کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کل گنجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کل کل
فرهنگ فارسی معین
(کَ کَ) (اِ.) بیهوده گویی ، هرزه گویی .
-
دفتر کل
فرهنگ فارسی معین
( ~ کُ) (اِمر.) دفتری که هر مؤسسه بازرگانی باید آن را نگه داری و هر هفته لااقل یک بار داد و ستدش را با تفکیک موضوع در آن ثبت کند.
-
دم کل
فرهنگ فارسی معین
(دُ. کُ) (ص مر.) 1 - کوتاه دم . 2 - بی دم .
-
کل مرغ
فرهنگ فارسی معین
(کَ مُ) (اِمر.) نوعی کرکس که سر وی پر ندارد.
-
کل مکل
فرهنگ فارسی معین
(کَ مَ کَ) (اِمر.) (عا.) شور و غوغا، قال و مقال .
-
جستوجو در متن
-
گنج قارون
فرهنگ فارسی معین
(گَ جِ) (اِمر.) نام گنجی بزرگ منسوب به قارون معاصر حضرت موسی (ع ).
-
گنج فریدون
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ فَ رِ) (اِمر.) 1 - نام گنجی است منسوب به فریدون . 2 - نام نوایی در موسیقی .
-
گنج گاو
فرهنگ فارسی معین
( ~ ) (اِ.) نام گنجی است از گنج های جمشید که گنج گاوان و گنج گاومیش هم گفته شده .
-
گنج
فرهنگ فارسی معین
(گَ) [ په . ] (اِ.) 1 - خزانة زر و سیم ، جواهری که در جایی پنهان باشد. 2 - ثروت بسیار. 3 - انبار، مخزن . ؛ ~ باد آورده گنجی که بی زحمت و رنج به دست آید.
-
گنج دیواربست
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ بَ) (اِمر.) گنجی که در زیر دیواری در حال فرو ریختن قرار داشت ، خضر (ع ) می دانست و آن دیوار را درست کرد.