کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلنجار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلنجار
فرهنگ فارسی معین
(کَ لَ) (اِ.) برخورد همراه با تلاش ، مبارزه و کشمکش با کسی یا چیزی .
-
کلنجار
فرهنگ فارسی معین
(کِ لِ) (اِ.) خرچنگ .
-
واژههای مشابه
-
کلنجار رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ تَ) (مص ل .) (عا.) ور رفتن ، سر و کله زدن .
-
جستوجو در متن
-
اره
فرهنگ فارسی معین
(اَ رِّ) (اِ.) ابزاری است برای بریدن چوب یا فلز که از آهن و به شکل تیغة بلند و باریک و دندانه دار و تیز ساخته شده است . ؛ ~دادن و تیشه گرفتن کنایه از: بگومگو کردن ، کلنجار رفتن .