کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلماتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ترصیع
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) جواهر نشاندن بر چیزی . 2 - آوردن کلماتی در دو مصراع یا دو جمله که از نظر وزن و سجع یکی باشند.
-
مراعات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مراعاة ] (مص ل .) رعایت یکدیگر را کردن . ؛ ~النظیر در علم بدیع آوردن کلماتی که به گونه ای با یکدیگر مناسبت و ارتباط داشته باشند.
-
تناسب
فرهنگ فارسی معین
(تَ سُ) [ ع . ] (مص ل .)1 - نسبت و رابطه داشتن میان دو کسی یا دو چیز. 2 - مراعات النظیر، نام صنعتی است در شعر، و آن آوردن کلماتی است که با هم نسبت داشته باشند، مانند: اسب و زین ، ماه و خورشید.
-
ردیف
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - رده ، رسته . 2 - کلمه یا کلماتی که عیناً در آخرِ مصراع ها تکرار شود. 3 - پایه و رکن اساسی موسیقی ملی ایران است که به «مقام »، «دایرة ملایم » و «آواز»، تقسیم می شود، دستگاه .
-
حاصل
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به دست آمده . 2 - نتیجه ، ثمره . 3 - نفع سود. 4 - مالیات ، خراج . 5 - باقی مانده . ؛~ ضرب نتیجه ای که از عمل ضرب کردن عددی در عدد دیگر به دست آید. ؛~ مصدر کلماتی که دال بر معنی مصدر باشند ولی از فعل مشتق نباشند. مانند: نی...
-
جات
فرهنگ فارسی معین
(پس جمع .) تازیان بعض کلمات فارسی مختوم به « ه » غیرملفوظ را تعریب کرده به «ات » جمع بسته اند و ایرانیان این گونه جمع معرب را از آنان اقتباس کرده و کلمات دیگر (اعم از فارسی و عربی و غیره ) را نیز به همان سیاق استعمال کرده اند. عوام به سیاق کلمات فوق ...