کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلاغ
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) پرنده ای است دارای قد متوسط که دارای پرهای سیاه (در قسمت سر و بال و دم و گردن ) ولی در ناحیة پشت و شکم دارای پرهای خاکستری مایل به سفید است و انواع مختلف دارند. کلاغ تقریباً همه چیزخوار است .
-
واژههای مشابه
-
کلاغ پر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ) (مص مر.) 1 - پریدن کلاغ . 2 - فرش کردن کف اتاق یا حیاط به طور لوزی به شکلی که گوشه های نظامی ها به هم متصل شود. ؛ تنگ ~ وقت غروب .
-
تنگ کلاغ پر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ. پَ) (ق مر.) (عا.) آخر شب ، نزدیکی های صبح .
-
جستوجو در متن
-
قلاج
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (اِ.) کلاغ ، قلاغ .
-
زاغچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمصغ .) پرنده ای است از راستة کلاغ ها، کمی کوچک تر از کلاغ با پاهایی داراز و قوی .
-
سبزقبا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . قَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) پرنده ایست حلال گوشت ، کوچک تر از کلاغ با پرهای سبز و سرخ ، کلاغ سبز هم گویند.
-
کلاژه
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) 1 - احول ، لوچ . 2 - عکه ، کلاغ پیسه ، پرنده ای سیاه و سفید از جنس کلاغ .
-
نعاب
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (مص ل .) آواز دادن کلاغ .
-
نعیق
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (مص ل .) بانگ کردن کلاغ .
-
غاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - صدای کلاغ . 2 - فتنه و آشوب .
-
غراب
فرهنگ فارسی معین
(غُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - زاغ . 2 - کلاغ .
-
کراکر
فرهنگ فارسی معین
(کَ کَ یا کُ کَ) (اِ.) زاغ ، کلاغ .
-
کاغ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - فریاد و ناله . 2 - آواز کلاغ . 3 - نشخوار.