کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشف دانش در دادگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کشف الابیات
فرهنگ فارسی معین
(کَ فُ لْ اَ) [ ع . ] (اِمر.) جدول و فهرست الفبایی ابیات ، برای یافتن آن بیت مورد نظر.
-
کشف اللغات
فرهنگ فارسی معین
(کَ فُ لْ لُ) [ ع . ] (اِمر.) جدول و فهرست الفبایی لغات ، برای یافتن لغت مورد نظر.
-
کشف الا´ یات
فرهنگ فارسی معین
(کَ فُ لْ) [ ع . ] (اِمر.) جدول و فهرست الفبایی یا موضوعی کلمات قرآن کریم برای یافتن آیه یا سورة مورد نظر.
-
جستوجو در متن
-
آگاهی
فرهنگ فارسی معین
1 - (حامص .) خبر، اطلاع . 2 - دانش ، معرفت . 3 - ( اِ.) شعبه ای از نیروهای انتظامی که به کشف دزدی ها و جنایات می پردازد. در گذشته تأمینات می گفتند.
-
انترن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - دانش آموز شبانه - روزی . 2 - کارآموز پزشکی در بیمارستان .
-
فضیلت
فرهنگ فارسی معین
(فَ لَ) [ ع . فضیلة ] (اِ.) 1 - رجحان ، برتری . 2 - برتری در علم و دانش .
-
بارع
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نیکو. 2 - کسی که در دانش و کمال بر دیگری برتری دارد.
-
آکوستیک
فرهنگ فارسی معین
(کُ سْ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - دانش مربوط ب ه تولید و تراگسیل و دریافت اثرهای صوتی نظیر جذب و بازتاب و شکست ، صوت - شناسی (فره ). 2 - به کارگیری عایق های صوتی در ساختمان .
-
پژوه
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِمص .) 1 - بازجُستن ، جست و جو کردن . 2 - مؤاخذه ، بازخواست . 3 - در ترکیب با واژه های دیگر معنای پژوهنده می دهد مانند: دانش پژوه .
-
دبیرستان
فرهنگ فارسی معین
(دَ رِ) (اِمر.) مدرسه ای که دانش - آموزان در آن تحصیل کنند که بالاتر از دبستان و پایین تر از دانشگاه می باشد ، مدرسة متوسطه .
-
درس
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) دانش آموزی ، آموزش . 2 - (مص م .) آموختن ، تعلیم دادن . 3 - (اِ.) هر بخش از کتاب که در یک نوبت آموخته شود ج . دروس .
-
عقب افتاده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اُ دِ) [ ع - فا. ] (ص مف .) 1 - کسی که در انجام کار یا کسب دانش از دیگران عقب تر باشد. 2 - ناقص ، معلول .
-
انجمن
فرهنگ فارسی معین
(اَ جُ مَ) [ په . ] (اِ.) 1 - مجمع ، مجلس . 2 - گروه افرادی که برای هدفی مشترک گرد هم جمع شوند. ؛~ خیریه انجمنی از افراد نیکوکار برای کمک به افراد ناچیز و فقیر. ؛~اولیاء و مربیان انجمن متشکل از اولیاء دانش آموزان و مدرسه برای همکاری در جهت پیشرفت...
-
تاقدیس
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) = طاقدیس : 1 - مانند تاق ، به شکل تاق . 2 - در دانش زمین شناسی به چین - خوردگی های تاق مانند زمین گفته می شود. 3 - تخت تاقدیس ، نام تخت خسروپرویز که از عجایب زمان وی شمرده می شد.