کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشتی جنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کشتی گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(کُ. گِ رِ تَ) (مص ل .) گلاویز شدن دو تن با هم تا یکی دیگری را زمین زند.
-
کشتی بان
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (ص مر. اِمر.) ناخدا، ملاح .
-
کشتی گیر
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (ص فا.) کسی که کشتی می گیرد، پهلوان .
-
جستوجو در متن
-
ناوشکن
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) (ص فا. اِ.) کشتی جنگی تندرو که کشتی های جنگی را دنبال کند و مجهز به وسایل اژدراندازی است .
-
رزمناو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) کشتی جنگی .
-
ناوگان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) کشتی های جنگی ، مجموعه ای از ناوها.
-
ناوچه
فرهنگ فارسی معین
(چَ یا چِ) (اِمصغ .) کشتی جنگی کوچک .
-
فلوت
فرهنگ فارسی معین
(فُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مجموع کشتی های جنگی یک دولت ؛ ناوگان .
-
اژدر
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) (اِ.) 1 - ابزاری جنگی که با آن کشتی را غرق کنند. 2 - اژدها.
-
ناو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - چوب بزرگ توخالی که آب از طریق آن آسیاب آبی را به حرکت درمی آورد. 2 - کشتی ، کشتی جنگی . 3 - هر چیز دراز میان خالی . 4 - رخنه ، سوراخ .
-
بخش
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - قسمت ، بهره . 2 - تقسیم . 3 - در تقسیمات کشوری ، از شهر کوچکتر و از ده بزرگتر که شامل چند روستا می شود. 4 - چند کشتی جنگی که تحت فرماندهی یک تن باشد؛ اسکادران . 5 - واحدی از یک سازمان که کار ویژه ای را بر عهده دارد. 6 - قسم...