کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشتزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
کشت زار
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِمر.) زمین زراعت شده ، مزرعه .
-
جستوجو در متن
-
جالیز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) کشتزار خربزه ، هندوانه و خیار و مانند آن .
-
شالیزار
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) زمینی که در آن برنج کاشته باشند، کشتزار برنج .
-
باسره
فرهنگ فارسی معین
(سَ رَ) [ په . ] ( اِ.) زمینی که برای کشت و زرع آماده کرده باشند، کشتزار.
-
دشت بان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص مر. اِمر.) نگاهبان دشت ، پاسبان کشتزار و مزرعه .
-
ناطور
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - باغبان ، نگهبان کشتزار. 2 - نگهبان .
-
گاورس
فرهنگ فارسی معین
(وِ یا وَ) (اِ.) دانة تلخ مزة گیاهی از نوع ارزن که در کشتزار گندم روید.
-
لته
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) 1 - پالیز خربزه ، هندوانه ، خیار و غیره . 2 - کشتزار.
-
مزرعه
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ عِ) [ ع . مزرعة ] (اِ.) کشتزار. ج . مزارع .
-
پالیز
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - باغ ، بوستان . 2 - کشتزار. 3 - زمینی که در آن خربزه ، خیار و مانند آن بکارند.
-
پرچین
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِمر.) دیواری که از آمیختن گِل و شاخه های درخت و بوته ، گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند.
-
سیاره
فرهنگ فارسی معین
(س رِ) (اِ.)گاورس ؛ گیاهی است خودرو شبیه جو که در کشتزار گندم می روید.