کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اقتراف
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) کسب کردن ، کسب معاش کردن . 2 - (مص ل .) گناه کردن . 3 - به جا آوردن . 4 - وزیدن .
-
اقتناص
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شکار کردن . 2 - کسب کردن .
-
خرقه دوختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - کسب اعتبار و آبرو کردن . 2 - ریا کردن ، تظاهر کردن .
-
الفنجیدن
فرهنگ فارسی معین
(اَ فَ دَ) (مص م .) 1 - گرد آوردن ، جمع کردن . 2 - کسب کردن .
-
درآوردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. وَ دَ) (مص م .) 1 - داخل کردن . 2 - بیرون آوردن . 3 - (عا.) کسب کردن ، به دست آوردن .
-
اکتساب
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - کسب کردن ، بدست آورن . 2 - اندوختن . ج . اکتسابات .
-
رالی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . از فر. ] 1 - نوعی مسابقة اتومبیل - رانی با مساحت طولانی که در جاده ها و با قوانین مشخص از نظر سرعت و زمان و مسیر مسابقه برگزار می شود. 2 - در ورزش هایی مانند بدمینتون و تنیس رد و بدل کردن متوالی توپ بین حریفان تا کسب امتیاز.