کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کریز خوردن
فرهنگ فارسی معین
(کُ. خُ دَ) (مص ل .) آماده شدن باز برای شکار.
-
جستوجو در متن
-
کریج
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) کومه ، خانه ای که از نی و علف درست کنند. کُریز و کریجه نیز گویند.
-
کریچ
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) = کریج . کریچه . کرچه . کریز. گریزه . کریغ : پر ریختن پرندگان خصوصاً چرغ و باز و شاهین و مانند آن ها؛ تولک .
-
کریغ
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) = کریز. کریژ. کریزه . کریج . کریچ . کریچه : پر ریختن پرندگان ؛ تولک .