کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرگدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرگدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ گَ دَ) (اِ.) حیوانی بزرگ و نیرومند که شاخی بالای بینی اش دارد.پوستش ضخیم و پُر چین و چروک است . در هندوستان و افریقا زندگی می کند.
-
جستوجو در متن
-
کرگ
فرهنگ فارسی معین
(کَ رْ) (اِ.) کرگدن .
-
پالغ
فرهنگ فارسی معین
(لُ) ( اِ.) پیمانه ای که از شاخ کرگدن یا گاو یا عاج فیل یا چوب درست کنند.
-
درقه
فرهنگ فارسی معین
(دَ قِ) [ ع . درقة ] (اِ.) سپر، سپری که از پوست گاومیش یا کرگدن درست کنند.