کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرشمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرشمه
فرهنگ فارسی معین
(کِ رِ مِ) (اِ.) = کرشم . گرشم . گرشمه : غمزه ، ناز، اشاره با چشم و ابرو.
-
جستوجو در متن
-
دلال
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] (اِ.) ناز، کرشمه .
-
ادا
فرهنگ فارسی معین
اصول ( ~. اُ) (اِمر.) ناز و کرشمه ، نمودن کراهت و جز آن .
-
موجان
فرهنگ فارسی معین
(ص .) موژان ؛ چشم زیبا و پُر کرشمه .
-
ناز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - فخر، افتخار. 2 - غمزه ، کرشمه .
-
غنجه
فرهنگ فارسی معین
(غَ جِ) [ ع . ] (اِمص .) ناز و کرشمه .
-
قمیش
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (اِ.) (عا.) ادا و اطوار، ناز و کرشمه .
-
تغنج
فرهنگ فارسی معین
(تَ غَ نُّ) [ ع . ] (مص ل .) ناز و کرشمه کردن .
-
شیوه گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (حامص .)1 - حیله گر. 2 - اهل ناز و کرشمه .
-
ناز خریدن
فرهنگ فارسی معین
(خَ دَ) (مص ل .) ناز کشیدن ، ناز و کرشمة معشوق را تحمل کردن .
-
ناز کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کِ دَ) (مص ل .) ناز و کرشمة معشوق را تحمل کردن .
-
غنج
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] 1 - (مص ل .) ناز کردن . 2 - (اِ.) ناز و کرشمه .
-
کشش
فرهنگ فارسی معین
(کِ ش ) (حامص .) 1 - جاذبه . 2 - ناز و کرشمه .
-
متغنج
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ غَ نِّ) [ ع . ] (اِفا.) ناز کننده ، با ناز و کرشمه .