کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرته
فرهنگ فارسی معین
(کَ تِ) (اِ.) قطعه زمینی که در آن چیزی کاشته باشند.
-
کرته
فرهنگ فارسی معین
(کِ تَ یا تِ) (اِ.) خارشتر.
-
کرته
فرهنگ فارسی معین
(کُ تِ) (اِ.) پیراهن ، قبای نیم تنه .
-
جستوجو در متن
-
کرزه
فرهنگ فارسی معین
(کُ زِ) (اِ.) نک کرته .
-
قرطه
فرهنگ فارسی معین
(قُ طَ) [ معر. ] (اِ.) معرب کرته ، نیم - تنه ، جامه کوتاه .
-
قراطق
فرهنگ فارسی معین
(قَ طِ) [ معر. ] (اِ.)جِ قرطق یا قرطه . معرب کرته و کرتک . جامة یک لای بدون آستر.
-
کرت
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ) = کرد. کرته . کردو: 1 - قطعه ای از زمین زراعت کرده و سبزی کاشته . 2 - هر یک از بخش های تقریباً متساوی یک مزرعه یا باغچه .