کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرایه دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کرایه نشین
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِ.) مستأجر.
-
جستوجو در متن
-
ویدیو کلوپ
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ) [ فر. ] (اِمر.) محلی برای کرایه دادن فیلم های ویدیویی .
-
خربندگی
فرهنگ فارسی معین
(خَ بَ دِ) (حامص .) 1 - نگهبانی از خر. 2 - کرایه دادن خر.
-
اجاره
فرهنگ فارسی معین
(اِ رِ) [ ع . اجارة ] 1 - (مص م .) پناه دادن ، به فریاد رسیدن . 2 - به مزد گرفتن . 3 - (اِ.) کرایه .
-
تاکسی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) اتومبیل کرایه ای که مسافران را در داخل شهر از نقطه ای به نقطة دیگر برد. ؛~متر دستگاهی که در تاکسی نصب می شود برای نشان دادن مقدار مسافت پیموده شده تا براساس آن نرخ کرایة مسافر تعیین شود. ؛~ تلفنی نوعی تاکسی که به وسیلة تلفن آن را فر...
-
گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - دریافت کردن ، به دست آوردن . 2 - شروع کردن . 3 - اثر کردن . 4 - مؤاخذه کردن ، مورد عتاب قرار دادن . 5 - انتخاب کردن . 6 - فرض کردن . 7 - پوشانیدن . 8 - به تصرف درآوردن ، تسخیر کردن . 9 - پر کردن ، فراگرفتن . 10 - کرای...