کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرایه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کرایه نشین
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِ.) مستأجر.
-
جستوجو در متن
-
تاکسی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) اتومبیل کرایه ای که مسافران را در داخل شهر از نقطه ای به نقطة دیگر برد. ؛~متر دستگاهی که در تاکسی نصب می شود برای نشان دادن مقدار مسافت پیموده شده تا براساس آن نرخ کرایة مسافر تعیین شود. ؛~ تلفنی نوعی تاکسی که به وسیلة تلفن آن را فر...