کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرایهگذاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کرایه
فرهنگ فارسی معین
(کِ یِ) (اِ.) گرفته شده از «کراء» عربی . مزد، اجرت .
-
کرایه نشین
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِ.) مستأجر.
-
تاج گذاری
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ معر - فا. ] (حامص .) آیین بر سر نهادن تاج و بر تخت نشستن پادشاهی نو.
-
شماره گذاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ) 1 - (اِمص .) تعیین کردن یا نوشتن شمارة چیزی . 2 - (اِمر.) دایره ای در ادارة راهنمایی و رانندگی که کارش تعیین شمارة وسیلة نقلیه هاست .
-
نقطه گذاری
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - نقطه گذاشتن ، اعجام . 2 - جدا کردن جمله ها و عبارت ها به وسیلة نقطه ، ویرگول و غیره .
-
جستوجو در متن
-
مکاری
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِ فا.) کرایه دهنده ، کسی که چهارپایان را کرایه می دهد.
-
خرکچی
فرهنگ فارسی معین
(خَ رَ) (ص .) آن که خر را کرایه دهد؛ خربنده .
-
سلاک
فرهنگ فارسی معین
(سَ لّ) [ قس . مکاری ] (اِ.) کرایه .
-
ویدیو کلوپ
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ) [ فر. ] (اِمر.) محلی برای کرایه دادن فیلم های ویدیویی .
-
کرا
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع . کراء ] (اِ.) مزد، کرایه .
-
اجرت
فرهنگ فارسی معین
(اُ رَ) [ ع . اجرة ] (اِ.) 1 - مزد، دستمزد. 2 - کرایه .
-
خربندگی
فرهنگ فارسی معین
(خَ بَ دِ) (حامص .) 1 - نگهبانی از خر. 2 - کرایه دادن خر.
-
موجر
فرهنگ فارسی معین
(مُ جِ) [ ع . مؤجر ] (اِفا.) اجاره دهنده ، کرایه دهنده .
-
مستأجر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جِ) [ ع . ] (اِفا.) اجاره کننده ، کرایه نشین .