کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خوهلگی
فرهنگ فارسی معین
(خُ لِ) (حامص .) کجی .
-
لنگا
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (ص .) کجی و انحنا در پارچه .
-
عوج
فرهنگ فارسی معین
(ع وَ) [ ع . ] (اِمص .) کجی ، انحناء، خمیدگی .
-
کل
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (ص .) منحنی ، کج ، کجی ، انحناء.
-
اریب
فرهنگ فارسی معین
( اُ ) [ ع . ] (ص .)1 - منحرف ، کج . 2 - کجی .
-
انحناء
فرهنگ فارسی معین
(اِ حِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خم شدن ، کج گردیدن . 2 - (اِمص .) خمیدگی ، کجی . 3 - خمیدگی خط .
-
پیچش
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمص .) 1 - پیچیدگی ، کجی . 2 - گره خوردن . 3 - از درد به خود پیچیدن .
-
مقوم
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ وِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آن که کجی چیزی را راست کند. 2 - ارزیاب ، قیمت کننده .
-
فلج
فرهنگ فارسی معین
(فَ لَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کجی پای . 2 - در فارسی به معنی سستی و نق ص در اعضای بدن .
-
ناراستی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - کجی . 2 - ناهمواری . 3 - دروغ . 4 - ناحقی . 5 - خیانت . 6 - نابسامانی ، بی ترتیبی . 7 - دارای غش بودن .
-
تاب
فرهنگ فارسی معین
1 - (اِ.) پیچ و خمی که در ریسمان و زلف و امثال آن باشد. 2 - خلل ، فساد. 3 - خشم ، قهر. 4 - غم ، رنج . 5 - کجی (در چشم )، اعوجاج . 6 - (ص فا.) در بعضی ترکیبات به معنی «تابنده » آید: ریسمان تاب .