کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کبیر
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع . ] (ص .) بزرگ . ج . کبراء.
-
جستوجو در متن
-
کبراء
فرهنگ فارسی معین
(کُ بَ) [ ع . ] (ص .) جِ کبیر. بزرگان .
-
کلان
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (ص .) بزرگ ، مهتر، عظیم ، کبیر.
-
صغیر
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] (ص .) کوچک ، فرد. مق کبیر. ج . صغار.
-
کبار
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع . ] (ص .) جِ کبیر؛ بزرگان ، اعیان ، اشراف .
-
جل
فرهنگ فارسی معین
(جَ لَّ) [ ع . ] (فع .) بزرگ است ، کبیر است . ؛~الخالق بزرگ است آفریننده . ؛~جلاله بزرگ است شکوه او (خدای ).
-
داعی الدعاة
فرهنگ فارسی معین
(یَ دَّ) [ ع . ] (اِمر.) یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان ، که رییس مجلس دعوت بوده و روزهای معینی در هفته تشکیل می شد. این مقام پایین تر از «امام » و بالاتر از «داعی کبیر» بود.
-
آقطی
فرهنگ فارسی معین
[ معر. ] (اِ.) = اقطی . اقتی : گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است . و برای تهیة مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود؛ بیلسان ، بیلاسان ، شبوقه ، خمان کبیر، یاس کبود و پ...