کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاکائو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاکائو
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) درخت کوچک از تیرة پنیرکیان ، دارای برگ های بزرگ و منفرد با دمبرگ کوتاه و بی کرک و شفاف ، گل هایش کوچک و قرمز رنگ است . میوه اش بسته و زرد رنگ است که پس از چیدن انبار می کنند تا بپوسد و پس از آن دانه ها را جمع می کنند و به مصرف می رسانند...
-
جستوجو در متن
-
شکلات
فرهنگ فارسی معین
(شُ کُ) [ فر. ] (اِ.) خمیر نسبتاً سفت شدة شکر و کاکائو و وانیل .