کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاوش
فرهنگ فارسی معین
(وُ) (اِمص .) جستجو، تفحص .
-
جستوجو در متن
-
پی جویی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) جست و جو، کاوش .
-
کاوکاو
فرهنگ فارسی معین
(وْ) (اِ.) کاوش ، جستجو.
-
کنجکاو
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (ص .) کاوش کننده ، جستجوکننده .
-
متفحص
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ فَ حِّ) [ ع . ] (اِفا.) جستجو کننده ، کاوش کننده .
-
روان کاوی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) روشی در روان - شناسی و درمان بیماری های روانی که اساس آن کاوش در گذشتة بیمار، روابط خانوادگی ، عشق و رویاهای او برای یافتن علت بیماری است .
-
فحص
فرهنگ فارسی معین
(فَ حْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) کاویدن ، جستجو کردن . 2 - (اِمص .) کاوش ، جستجو.
-
استیضاح
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) توضیح خواستن . 2 - (اِمص .) کاوش ، بازخواست . 3 - توضیح خواستن نمایندگان مجلس از وزیری در مورد مطالبی .
-
حفار
فرهنگ فارسی معین
(حَ فّ) [ ع . ] (ص .) 1 - کسی که پیشه اش کندن زمین و کاوش کردن آن است . 2 - گورکن ، قبرکن . 3 - باستان شناسی که برای به دست آوردن اشیا عتیقه زمین را حرف کند.