کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاملا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کاملاً
فرهنگ فارسی معین
(مِ لَ نْ) [ ع . ] (ق .) به طور کامل ، تماماً.
-
واژههای همآوا
-
کاملاً
فرهنگ فارسی معین
(مِ لَ نْ) [ ع . ] (ق .) به طور کامل ، تماماً.
-
جستوجو در متن
-
نیم بند
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص مر.) 1 - نه کاملاً مایع و نه کاملاً جامد. 2 - ناقص .
-
لاب
فرهنگ فارسی معین
(ق .) (عا.) کاملاً، کلاً.
-
کمپلت
فرهنگ فارسی معین
(کُ پِ لِ) [ فر. ] (ق .) کامل ، کاملاً.
-
اظهر
فرهنگ فارسی معین
(اَ هَ) [ ع . ] (ص تف .) ظاهرتر، آشکارتر. ؛~ من الشمس بسیار آشکار، کاملاً واضح .
-
عینهو
فرهنگ فارسی معین
(ع یْ نَ)(ق .)(عا.) کاملاً شبیه ، درست مانند کسی یا چیزی دیگر.
-
مطلقاً
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ قَنú) [ ع . ] 1 - (ق .) کاملاً، تماماً. 2 - هرگز، ابداً.
-
باانضباط
فرهنگ فارسی معین
(اِ ض ِ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - منضبط ، مرتب . 2 - کسی که کاملاً مقررات نظام را مراعات کند. مق بی انضباط .
-
بدیهیات
فرهنگ فارسی معین
(بَ یّ) [ ع . ] (اِ.) جِ بدیهه . 1 - امور بدیهی ، چیزهای کاملاً آشکار و واضح . 2 - وقایع غیرمنتظره .
-
سه تیغه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . غِ) (ص نسب .) مجازاً ویژگی صورتی که ریش آن از ته تراشیده شده و کاملاً صاف و بی مو باشد.
-
صم
فرهنگ فارسی معین
(صُ مّ) [ ع . ] (ص .) ج . اصم ؛ کرها. ؛ ~ñ بکم کر و لال . مجازاً به معنی کاملاً خاموش و ساکت .
-
ناقه
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِفا.) آن که از بیماری بیرون آمده و هنوز کاملاً تندرست نشده ، از بیماری برخاسته ، بیمارخیز. ج . ناقهین .