کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کافة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کافه
فرهنگ فارسی معین
(فِّ) [ ع . کافة ] (اِفا.) 1 - همة مردم . 2 - بازدارنده .
-
کافه
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ فر. ] (اِ.) جایی که در آن قهوه ، چای ، شیرینی و امثال آن صرف کنند.
-
کافه رستوران
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ) [ فر. ] (اِمر.) محلی که در آن غذا، مشروب ، چای و قهوه صرف کنند.
-
کافه تریا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تِ) [ فر. ] (اِ.) مکانی عمومی که معمولاً در آن جا چای ، قهوه ، شیرینی و مانند آن ها می خورند، چایخانه (فره ).
-
کافه گلاسه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ س ) [ فر. ] (اِ.) شیرقهوه ای که در آن بستنی ریخته و معمولاً هنگام خوردن آن را مخلوط می کنند.
-
جستوجو در متن
-
غذاخوری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ) [ ع - فا. ] (اِمر.) مکانی معمولاً سرپوشیده برای خوردن غذا (کافه ، رستوران و...).
-
کافی شاپ
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) = کافه تریا: مکانی عمومی که در آن جا قهوه ، چای و شیرینی و مشروبات غیرالکلی صرف می کنند، قهوه سرا (فره ).