کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارکُن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کارکن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) مُسهل .
-
کارکن
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) دارای عادت یا گرایش به کار کردن ، کاری ، کوشا، فعال .
-
واژههای همآوا
-
کارکن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) مُسهل .
-
کارکن
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) دارای عادت یا گرایش به کار کردن ، کاری ، کوشا، فعال .
-
جستوجو در متن
-
کارورز
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (ص فا.) 1 - آن که به کاری اشتغال دارد، کارکن . 2 - دانشجوی پزشکی که در بیمارستان به دستور سرپزشک کار می کند، انترن .