کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ک
فرهنگ فارسی معین
(حر.) بیست وپنجمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد 20 در حساب ابجد.
-
واژههای مشابه
-
ولی کردن ( ((. کَ دَ)
فرهنگ فارسی معین
[ ع - فا. ] (مص .) 1 - ولی قرار دادن . 2 - جانشین کردن . 3 - کسی را به میزبانی و پرداخت مخارج عیش و عشرت راضی کردن .
-
کی (کَ یّ)
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (مص م .) داغ کردن . 2 - (اِ.) نشان سوختگی در پوست ، داغ .
-
جستوجو در متن
-
کراکر
فرهنگ فارسی معین
(کَ کَ یا کُ کَ) (اِ.) زاغ ، کلاغ .
-
کلکم
فرهنگ فارسی معین
(کُ کُ یا کَ کَ) 1 - منجنیق . 2 - قوس قزح .
-
کخ
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کُ یا کِ) (اِ.) لولو، بچه ترسان .
-
ککه
فرهنگ فارسی معین
(کَ کَ یا کِ) (اِ.) فضله ، سرگین .
-
لکه کردن
فرهنگ فارسی معین
(لُ کَ یا کِ. کَ دَ) (مص م .) (عا.) جمع کردن ، توده کردن .
-
سپاه کشی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ یا کَ) (حامص .) حرکت دادن سپاه .
-
کرکری
فرهنگ فارسی معین
(کَ کَ) (اِ.) نک کرکرانک .
-
کرکم
فرهنگ فارسی معین
(کَ کَ) (اِ.) رنگین کمان .
-
کرنب
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کُ نَ) (اِ.) چغندر.
-
کروکر
فرهنگ فارسی معین
(کَ کَ) (اِ.) نک گروگر.