کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژله
فرهنگ فارسی معین
(ژِ لِ) [ فر. ] (اِ.) لرزانک ، آب میوة پخته شده در شکر که در هوای سرد منعقد می شود.
-
جستوجو در متن
-
دسر
فرهنگ فارسی معین
(دِ س ) [ فر . ] (اِ.) آن چه که در پایان غذا می خورند مانند میوه ، شیرینی ، ژله یا لرزانک و غیره ، پس غذا (فره ).
-
ژل
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ فر. ] (اِ.) مادة ظاهراً جامد از محلول کولوئیدی که به حالت ژله منعقد شده است .
-
لرزانک
فرهنگ فارسی معین
(لَ نَ) (اِ.) ژله ، خوراکی سرد که از آب یا آب میوه همراه با نشاسته و شکر تهیه می شود.
-
مسقطی
فرهنگ فارسی معین
(مَ قَ) [ ع . ] (اِ.) نوعی شیرینی شبیه ژله که از نشاسته وشکر و مواد معطر می سازند.