کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژاله
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ سنس . ] (اِ.) 1 - شبنم . 2 - تگرگ . 3 - باران .
-
ژاله
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) چند قطعه چوب و تخته که به خیک های باد کرده بندند و در آب اندازند و روی آن نشینند و از آب گذر کنند؛ جاله .
-
جستوجو در متن
-
اپشک
فرهنگ فارسی معین
(اَ شَ) (اِ.) شبنم ، ژاله .
-
پشک
فرهنگ فارسی معین
(پَ شَ) (اِ.) شبنم ، ژاله .
-
افشک
فرهنگ فارسی معین
(اَ شَ) (اِ.) = افشنگ . افشنک . اپشک : شبنم ، ژاله .
-
شخکاسه
فرهنگ فارسی معین
(شَ سَ یا سِ) (اِ.)1 - تگرگ . 2 - ژاله .
-
آب بسته
فرهنگ فارسی معین
(بِ بَ تِ) (اِمر.) 1 - شیشه ،آبگینه ، بلور. 2 - ژاله ، شبنم . 3 - تگرگ ، یخ .
-
ندی
فرهنگ فارسی معین
(نَ دا) [ ع . ] 1 - (اِ.)شبنم ، ژاله .2 - (اِمص .) بخشش ، بخشندگی .
-
سنگک
فرهنگ فارسی معین
(سَ گَ) (اِ.)1 - نانی که بر روی سنگ - های خردوداغ در داخل تنور می پزند.2 - سنگ کوچک . 3 - تگرگ . 4 - ژاله .
-
شبنم
فرهنگ فارسی معین
(شَ نَ) (اِمر.) قطره ای شبیه دانة باران که شب روی برگ گل و گیاه می نشیند. بشم ، بژم ، بشک ، اپشک ، افشک ، افشنگ و ژاله نیز گفته اند.
-
آب
فرهنگ فارسی معین
خفته (بِ خُ تِ) (اِمر.) 1 - آب راکد. 2 - ژاله . 3 - برف . 4 - تگرگ . یخ . 5 - شیشه ، بلور. 6 - شمشیر (در غلاف ).