کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چی چی،چی چیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اختاجی
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ تر. ] (اِمر.) = اختاچی . اخته چی : میرآخور، طویله دار، مهتر، ستوربان .
-
کارخانه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) = کارخانه دارنده : رییس کارخانه ، صاحب کارخانه ، کارخانه چی .
-
ایاقی
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ ع . فا. ] (ص نسب .) آبدار، شرابدار، آشپز، سفره چی ، خدمتکار.
-
اخته بیگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ) [ تر. ] (اِمر.) کسی که اخته کردن حیوانات به دستور او است ، اخته چی ، میرآخور، رییس طویله و اصطبل .
-
نوبتی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] 1 - (ص نسب .)نقاره چی . 2 - پاسبان . 3 - خیمه ، بارگاه . 4 - (عا.) از روی نوبت ، به نوبت .
-
کاغذ
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ از چی . ] (اِ.) ورقة نازک ، خم پذیر و مسطحی که معمولاً از خمیر الیاف گیاهی ساخته می شود و غالباً بر آن چیز نویسند یا چاپ کنند. ؛ ~سیاه کردن کنایه از: نویسندگی کردن ، نوشتن (حالت تحقیر). ؛~پاره کاغذی که محتوی آن فاقد ارزش است .