کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] (اِ.) 1 - دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد. 2 - دیوار گلی ، هر طبقه از دیوار گلی .
-
واژههای مشابه
-
چینه دان
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(اِ.) کیسه مانندی که در امتداد مری اکثر پرندگان قرار دارد و چینه وارد آن می شود.
-
جستوجو در متن
-
چنه
فرهنگ فارسی معین
(چِ نِ) (اِ.) چینه .
-
دای
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) هر چینه و طبقه از دیوار گلی .
-
ژاغر
فرهنگ فارسی معین
(غَ) (اِ.) چینه دان مرغان .
-
کژار
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) چینه دان مرغ .
-
جودان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ = جو + دان ، پس . مکان ] (اِمر.) چینه دان مرغ .
-
زاغر
فرهنگ فارسی معین
( غَ) (اِ.) چینه دان ، ژاغر و جاغر هم گویند.
-
نسپه
فرهنگ فارسی معین
(نِ پَ یا پِ) (اِ.) هر چینه و رده از دیوار گلین که روی هم چینند.
-
لاد
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - دیوار، چینه . 2 - دیبای نازک و لطیف .
-
گژار
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (اِ.) 1 - چینه دان مرغ . 2 - حوصله .
-
حوصله
فرهنگ فارسی معین
(حُ صَ لِ) [ ع . حوصلة ] (اِ.) 1 - چینه دان مرغ . 2 - صبر و تحمل .
-
دک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) 1 - (اِ.) پی دیواری که چینه بر بالای آن نهند، پایه ، بنیان . 2 - (ص .) محکم ، استوار.