کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیز یافته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چیز فهم
فرهنگ فارسی معین
(فَ) (ص مر.) دارای فهم و شعور، باسواد و تحصیل کرده ، صاحب اطلاع .
-
به چیز داشتن
فرهنگ فارسی معین
(ب . تَ) (مص ل .) در شمار آن چیز آوردن .
-
جستوجو در متن
-
ملتئم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ئِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - التیام یافته ، به شده ، بهبود یافته . 2 - به هم پیوسته .
-
خنیده
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمف .) معروف ، شهرت یافته .
-
سرآزاد
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) نجات یافته .
-
آموده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) آراسته ، مزین ، زینت یافته .
-
اثلم
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ ع . ] (ص .) رخنه دار، رخنه یافته .
-
اسپری
فرهنگ فارسی معین
(اِ پَ) (ص .) 1 - سپری ، پایان یافته . 2 - نابود شده ، معدوم .
-
بالیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) نمو کرده ، رشد یافته .
-
پرهیخته
فرهنگ فارسی معین
(پَ تِ) (ص مف .) تربیت شده ، پرورش یافته .
-
پرورانیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ وَ دِ) (ص مف .) پرورده ، پرورش یافته .
-
جسته
فرهنگ فارسی معین
(جَ تِ)(ص مف .) 1 - طلب شده . 2 - یافته .
-
دست آموز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) تربیت یافته ، اهلی ، انس گرفته .
-
رهیده
فرهنگ فارسی معین
(رَ دِ) (ص مف .) نجات یافته .