کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیز ضروری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چیز فهم
فرهنگ فارسی معین
(فَ) (ص مر.) دارای فهم و شعور، باسواد و تحصیل کرده ، صاحب اطلاع .
-
به چیز داشتن
فرهنگ فارسی معین
(ب . تَ) (مص ل .) در شمار آن چیز آوردن .
-
جستوجو در متن
-
وایا
فرهنگ فارسی معین
(ص .) بایا؛ بایسته ، ضروری .
-
اضطراری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به اضطرار. 2 - ضروری ، الزامی .
-
اندر بای
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) (ص .) لازم ، ضروری .
-
باید
فرهنگ فارسی معین
(یَ) (ص .) بایست ، بایستی ، لازم است ، ضروری است .
-
حتمی
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - قطعی ، یقینی . 2 - بایسته ، ضروری .
-
ضروری
فرهنگ فارسی معین
(ضَ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به ضرورت ؛ بایسته ، لازم .
-
ونکول
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) کار لازم ، امر ضروری .
-
سوبسید
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) کمک مالی دولت برای پایین آوردن قیمت مایحتاج ضروری مردم ، یارانه . (فره ).
-
مولتی ویتامین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) دارویی که چندین ویتامین ضروری را در خود دارد (پزشکی ).
-
تنخواه گردان
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (اِمر.) پولی که در صندوق اداره یا هر شرکتی می گذارند تا در مواقع ضروری از آن استفاده کنند.
-
لازم
فرهنگ فارسی معین
(زِ) [ ع . ] (ص فا.) 1 - واجب ، ضروری . 2 - ثابت ، استوار. 3 - آنچه همیشه با چیزی باشد.
-
اورژانس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - فوریت ، ضروری ، لازم . 2 - بخشی از بیمارستان که به مداوای بیماران یا مجروحانی می پردازد که نیاز فوری به مراقبت های پزشکی دارند.