کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیز دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چیز فهم
فرهنگ فارسی معین
(فَ) (ص مر.) دارای فهم و شعور، باسواد و تحصیل کرده ، صاحب اطلاع .
-
به چیز داشتن
فرهنگ فارسی معین
(ب . تَ) (مص ل .) در شمار آن چیز آوردن .
-
جستوجو در متن
-
زبان دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص ل .) 1 - وعده دادن ، نوید دادن . 2 - اجازه دادن .
-
اصلاح دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) آشتی دادن ، سازش دادن .
-
امان دادن
فرهنگ فارسی معین
(اَ. دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) مهلت دادن ، فرصت دادن .
-
اندام دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ)(مص ل .) نظم دادن ، شکل دادن .
-
تاوان دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) 1 - جریمه دادن . 2 - عوض دادن .
-
غله باز دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) [ ع - فا. ] (م مص .) سود دادن ، بهره دادن .
-
پیش دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) 1 - دادن از پیش ، دادن از قبل . 2 - درس را به معلم پس دادن . 3 - ضمه دادن حرف ، مضموم خواندن حرفی را. 4 - مضموم نوشتن حرفی را.
-
خط دادن
فرهنگ فارسی معین
(خَ طّ. دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - نوشته دادن ، تعهد کتبی دادن . 2 - هدایت کردن ، سمت و سو دادن . 3 - اقرارنامه دادن ، اعتراف کردن .
-
قول دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - وعده دادن . 2 - مقرر گردیدن ، قرار دادن .
-
استناد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - پشت دادن به چیزی . 2 - نسبت دادن . 3 - سند و مدرک نشان دادن .
-
پر دادن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. دَ) (مص ل .) 1 - به کسی قوتِ قلب دادن . 2 - به کسی موقعیت رشد دادن .
-
تفضیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) برتری دادن . 2 - بسط دادن ، شرح دادن . 3 - (اِمص .) شرح و بسط .