کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیدَن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - کندن میوه و گل . 2 - برگزیدن . 3 - دانه برداشتن مرغ از زمین . 4 - بر نظم و ترتیب قرار دادن اشیاء.
-
دوز چیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) توطئه چیدن ، کَلَک زدن .
-
ناخن چیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص م .)ناخن تراشیدن .
-
لقمه چیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: گدایی کردن .
-
آلبالو گیلاس چیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) مجازاً صفتی برای چشم وقتی که نگاه می کند، ولی نمی بیند. حالتی برای چشم شخصی که مواد نشئه زا مصرف کرده .
-
واژههای همآوا
-
چیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - کندن میوه و گل . 2 - برگزیدن . 3 - دانه برداشتن مرغ از زمین . 4 - بر نظم و ترتیب قرار دادن اشیاء.
-
جستوجو در متن
-
اقتطاف
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) میوه چیدن . 2 - (مص ل .) فرارسیدن موسم میوه چیدن .
-
اقنظاف
فرهنگ فارسی معین
(اِ نِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) میوه چیدن . 2 - (مص ل .) فرارسیدن موسم میوه چیدن .
-
قطاف
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.) هنگام چیدن میوه .
-
اجتناء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) میوه چیدن .
-
انبودن
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) (مص م .) چیدن ، روی هم گذاشتن .
-
چنیدن
فرهنگ فارسی معین
(چِ دَ) (مص م .) نک چیدن .
-
خرف
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (مص م .) میوه چیدن .