کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیدن پشم گوسفند وغیره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دوز چیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) توطئه چیدن ، کَلَک زدن .
-
ناخن چیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص م .)ناخن تراشیدن .
-
لقمه چیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: گدایی کردن .
-
آلبالو گیلاس چیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) مجازاً صفتی برای چشم وقتی که نگاه می کند، ولی نمی بیند. حالتی برای چشم شخصی که مواد نشئه زا مصرف کرده .
-
جستوجو در متن
-
شاکمند
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِ.) نمدی که از پشم گوسفند یا کرک بز سازند.
-
عهن
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (اِ.) پشم گوسفند و شتر و جز آن .
-
لبد
فرهنگ فارسی معین
(لَ بَ) [ ع . ] (اِ.) پشم گوسفند و شتر.
-
لکین
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (اِ.) نمد که از پشم گوسفند مالند.
-
پشم
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] (اِ.) 1 - موهای بدن گوسفند و شتر. 2 - پرز بعضی میوه ها. 3 - (عا.) هیچ و پوچ . ؛ ~در کلاه نداشتن کنایه از: اعتبار نداشتن ، بی اعتباری . ؛ ~ و پیلی پشم و مانند آن .
-
کاردو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - مقراض بزرگی که پشم را بدان می برند. 2 - برش پشم گوسفند. 3 - یک قطعه ابریشم . 4 - آنچه از خرمابن برآید مانند دو نعل بر هم نهادة تیز اطراف و در میان آن بار آن نهاده ؛ شکوفة نخستین خرما، طلع .
-
کلاپشت
فرهنگ فارسی معین
(کُ پُ) (اِمر.) جامه ای سیاه و سبز که آن را از پشم گوسفند بافند و تا زیر کمر را بگیرد و آن جامة مازندرانیان و گیلانیان بود.
-
گال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - نوعی ارزن ، گاورس . 2 - پشگل گوسفند که به پشم های زیر دنبه چسبیده و خشک شده باشد. 3 - غوزه و غلاف پنبه . 4 - نوعی بیماری پوستی .