کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چک و چانه زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چک و چانه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - پرحرفی کردن . 2 - گفت و گوی زیاد برای پایین آوردن نرخ چیزی یا جوش دادن معامله ای .
-
واژههای مشابه
-
چک کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(چِ. کَیا کِ دَ) (مص ل .) صادر کردن چک توسط صاحب چک .
-
جستوجو در متن
-
مکاس
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (مص ل .) چانه زدن در معامله ، تشویق به معامله .
-
لکالک
فرهنگ فارسی معین
کردن (لَ لَ. کَ دَ) (مص ل .) چانه زدن .
-
زنخ زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) 1 - سخن بیهوده گفتن ، چانه زدن . 2 - سرزنش کردن ، طعنه زدن .
-
چانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) استخوان زنخ ، فک اسفل . ؛~ خود را خسته کردن حرف های بی نتیجه زدن .
-
مماکست
فرهنگ فارسی معین
(مُ کِ سَ) [ ع . مماکسة ] (مص ل .) 1 - چانه زدن در معامله . 2 - بخیلی کردن .
-
چانه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) 1 - پرحرفی کردن . 2 - سخن بسیار گفتن برای پایین آوردن قیمت چیزی .
-
کاچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِ.) 1 - چانه و زنخ . 2 - خوشی ، طرب . کچول هم گفته شده .
-
ریش
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - موهای صورت مردان . 2 - موی بلندی که بر چانه و زیر چانه برخی جانوران می روید. ؛ ~ گرو گذاشتن (کن .) تعهد اخلاقی سپردن . ؛ ~ و قیچی را به دست کسی دادن (کن .) در کاری به کسی اختیار کامل دادن . ؛ به ~ کسی خندیدن (کن .) او را مس...
-
پوزه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِ.) 1 - گرداگرد دهن جانوران . 2 - چانه . ؛ ~ کسی را به خاک مالیدن شخص پرمدعایی را به شدت تحقیر و سرشکسته کردن .
-
پر و بال زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) 1 - پرپر زدن ، بال و پر زدن . 2 - نفرینی است کنایه از: مردن .
-
گوشه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ دَ) (مص ل .) (عا.) طعنه و کنایه زدن .