کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپ شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چپ شدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ. شُ دَ) (مص ل .) 1 - منحرف شدن ، واژگون گردیدن . 2 - طرف دار سیاست دست چپی شدن .
-
واژههای مشابه
-
چپ دادن
فرهنگ فارسی معین
(چَ. دَ) (مص م .) 1 - فریفتن . 2 - واگذاشتن .
-
چپ زدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - از راه دیگر رفتن ، راه را کج کردن . 2 - تندروی در عقاید سیاسی .
-
چپ اندر قیچی
فرهنگ فارسی معین
(چَ. اَ دَ. قِ) (اِمر.) (عا.) کج و معوج .
-
جستوجو در متن
-
تیاسر
فرهنگ فارسی معین
(تَ سُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به طرف چپ مایل شدن . مق تیامن . 2 - (اِ.) سمت چپ .
-
پیل پیلی خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) تلوتلو خوردن در راه رفتن ، به چپ و راست مایل شدن .
-
تلفت
فرهنگ فارسی معین
(تَ لُ فّ) [ ع . ] (مص ل .) نیک نگریستن ، به چپ و راست نگاه کردن ، خیره شدن .
-
دنده
فرهنگ فارسی معین
(دَ دِ) (اِ.) 1 - هر یک از استخوان های خمیدة قفسة سینه که از پشت به مهره ها وصل می شود. 2 - وسیله ای برای حرکت یا تغییر دادن سرعت در اتومبیل . ؛ از ~ چپ بلند شدن کنایه از: سر حال نبودن .