کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چِل و خل خل و چِل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چل
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (ص .) 1 - کم عقل ، نادان . 2 - دیوانه ، مجنون .
-
چل
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (اِ.) = چول . چر: آلت تناسل مرد، نره .
-
چل بند
فرهنگ فارسی معین
(چِ بَ) (اِمر.) = چهل بند: جامة مخصوص رقاصان که از پارچه های مختلف به الوان گوناگون می ساختند.
-
چل تکه
فرهنگ فارسی معین
(چِ تِ کِّ) (ص مر.) پارچه ای که از کناره های ماهوت بریده دوزند.
-
چل کلید
فرهنگ فارسی معین
(چِ. کِ) (ص مر.) = چهل کلید؛ صفت جامی که درویشان با خود دارند.
-
چل مرد
فرهنگ فارسی معین
(چِ. مَ) (اِمر.) چوب گنده ای که پس در بسته گذارند.