کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چِله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چله
فرهنگ فارسی معین
(چِ لِّ) (اِ.) نخ تابیده .
-
چله
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - چهل روز بعد از زایمان . 2 - چهل روزی که درویشان در گوشه ای نشینند و به عبادت و ریاضت پردازند. 3 - چهلمین روز درگذشت کسی . 4 - اربعین (اعم از چهل روز یا چهل سال ). 5 - مدتی معین از فصل زمستان و فصل تابستان . ؛ ~ بزرگ الف - چهل روز ا...
-
چله
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ تر. ] (اِ.) زه کمان ، وتر.
-
چله نشستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ شَ تَ) (مص ل .) مدت چهل روز به عبادت و ریاضت پرداختن .
-
واژههای همآوا
-
چله
فرهنگ فارسی معین
(چِ لِّ) (اِ.) نخ تابیده .
-
چله
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - چهل روز بعد از زایمان . 2 - چهل روزی که درویشان در گوشه ای نشینند و به عبادت و ریاضت پردازند. 3 - چهلمین روز درگذشت کسی . 4 - اربعین (اعم از چهل روز یا چهل سال ). 5 - مدتی معین از فصل زمستان و فصل تابستان . ؛ ~ بزرگ الف - چهل روز ا...
-
چله
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ تر. ] (اِ.) زه کمان ، وتر.
-
جستوجو در متن
-
زه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) چلة کمان .
-
چارچار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = چهار چهار: روز آخر چلة بزرگ و چهار روز اول چلة کوچک در زمستان که سردترین روزهای سال است .
-
فردخانه
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ دْ. نِ) [ ع - فا. ] (اِ.) خلوت خانه ، چله خانه ، اطاقی در خانقاه برای چله نشستن .
-
چلا
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمر.) = چهله : نک چله .
-
سوفار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - سوراخ سوراخ شدن . 2 - بخش انتهایی تیر که در چلُة کمان گذاشته می شود.
-
ترنگاترنگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ تَ رَ) (اِمر.) 1 - صدای چلة کمان . 2 - آوای تارهای ساز.