کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چَنگک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چنگک
فرهنگ فارسی معین
(چَ گَ) (اِمر.) 1 - قلاب (عموماً). 2 - میلة کوتاه فلزی سرکج که چیزی به آن اضافه کنند. 3 - آلتی که بر سر نخ یا ریسمان بندند و بدان ماهی گیرند. 4 - قلابی که فیل را بدان رانند، کجک .
-
واژههای همآوا
-
چنگک
فرهنگ فارسی معین
(چَ گَ) (اِمر.) 1 - قلاب (عموماً). 2 - میلة کوتاه فلزی سرکج که چیزی به آن اضافه کنند. 3 - آلتی که بر سر نخ یا ریسمان بندند و بدان ماهی گیرند. 4 - قلابی که فیل را بدان رانند، کجک .
-
جستوجو در متن
-
دروند
فرهنگ فارسی معین
(دَ وَ) (اِمر.) چنگک ، قلاب .
-
آکج
فرهنگ فارسی معین
(کَ) ( اِ.) چنگک ، قلاب آهنی .
-
منشال
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) چنگک ؛ ج . مناشل .
-
نشپیل
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) (اِ.) 1 - دام . 2 - چنگک ، قلاب ، قلاب ماهی گیری .
-
خطاف
فرهنگ فارسی معین
(خَ طّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پرستو. 2 - چنگال درندگان . 3 - چنگک . ج . خطاطیف .
-
سکو
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) چنگک ، ابزاری شبیه دست با چهار یا پنج شاخه که به وسیلة آن غله را به هوا می دادند تا دانه از کاه جدا شود.