کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چمنچهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چهر
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِ.) روی ، صورت .
-
چمن
فرهنگ فارسی معین
(چَ مَ) (اِ.) زمین سبز و خرم ، مرغزار.
-
پری چهر
فرهنگ فارسی معین
(پَ. چِ) (ص مر.) = پری چهره : آن که چهره اش به زیبایی چهرة پریان است ، زیبا، خوب روی ، خوش صورت .
-
چمن پیرا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) باغبان .
-
چمن زار
فرهنگ فارسی معین
(چَ مَ) (اِمر.) 1 - زمینی که در آن چمن بسیار باشد. 2 - زمینی که چمن در آن کاشته شود.
-
مرغ چمن
فرهنگ فارسی معین
(مُ غِ چَ مَ) (اِمر.) بلبل .
-
خر در چمن
فرهنگ فارسی معین
(خَ . دَ. چَ مَ) (اِمر.) (عا.) 1 - آواز ناهموار و خشن . 2 - هرج و مرج .