کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چل مرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چل مرد
فرهنگ فارسی معین
(چِ. مَ) (اِمر.) چوب گنده ای که پس در بسته گذارند.
-
واژههای مشابه
-
چل بند
فرهنگ فارسی معین
(چِ بَ) (اِمر.) = چهل بند: جامة مخصوص رقاصان که از پارچه های مختلف به الوان گوناگون می ساختند.
-
چل تاج
فرهنگ فارسی معین
(چِ) [ فا. معر. ] (ص مر.) مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و شعبه شعبه دارد.
-
چل تکه
فرهنگ فارسی معین
(چِ تِ کِّ) (ص مر.) پارچه ای که از کناره های ماهوت بریده دوزند.
-
چل کلید
فرهنگ فارسی معین
(چِ. کِ) (ص مر.) = چهل کلید؛ صفت جامی که درویشان با خود دارند.
-
چل و چو
فرهنگ فارسی معین
(چِ لُ چَ یا چُ) (اِمر.) (عا.) خبر دروغ ، شایعة بی اساس .
-
جستوجو در متن
-
چر
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (اِ.) = چل . چول : آلت تناسلی مرد، جل .