کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشمی 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دعج
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] (اِمص .) سیاه چشمی .
-
آهوچشم
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (ص مر.) آن که چشمی مانند آهو دارد.
-
بخل
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) تنگ چشمی ، خسُت .
-
رقابت
فرهنگ فارسی معین
(رَ بَ) [ ع . رقابة ] (مص ل .) هم چشمی کردن .
-
چشم شور
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) چشمی که از آن چشم زخم به کسی یا چیزی برسد.
-
منافسه
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ سَ) [ ع . منافسة ] (مص ل .) هم چشمی کردن ، رقابت کردن .
-
خست
فرهنگ فارسی معین
(خِ سَّ) [ ع . خسة ] (اِمص .) 1 - پستی ، فرومایگی . 2 - تنگ چشمی .
-
پستی
فرهنگ فارسی معین
(پَ)1 - (اِ.) نشیب ، گودی . 2 - (حامص .) انحطاط . 3 - خواری ، ذلت . 4 - نانجیبی ، رذالت . 5 - تنگ چشمی ، کوته نظری .
-
آب سیاه
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (اِمر.) 1 - نوعی بیماری چشمی که باعث تیرگی و نابینایی چشم می شود. 2 - حادثه . 3 - مداد، مرکب . 4 - آبی که تیره و رنگ آن تیره باشد.
-
اپتومتری
فرهنگ فارسی معین
(اُ تُ مِ) [ فر. ] (اِمص .) آزمایش چشم و ساختارهای مربوط به آن برای کشف اختلالات بینایی و تجویز عدسی های مناسب با دیگر وسایل کمک کننده به بینایی یا تمرین های چشمی برای جبران کاستی های دید، بینایی سنجی . (فره ).