کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چسبیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چسبیده
فرهنگ فارسی معین
(چَ دِ) (ص مف .) 1 - متصل شده . 2 - میل کرده ، منحرف شده .
-
جستوجو در متن
-
الفنج
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) چسبیده ، چسبناک .
-
کلوخ
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) گل خشک شده و به هم چسبیده .
-
ملاصق
فرهنگ فارسی معین
(مُ ص ) [ ع . ] (اِفا.) چسبیده به هم ، متصل .
-
ملصق
فرهنگ فارسی معین
(مَ صَ) [ ع . ] (اِمف .) چسبیده ، پیوسته .
-
کاناز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = کناز: بن خوشة خرما، آن جا که به نخل چسبیده .
-
بنکران
فرهنگ فارسی معین
(بُ کَ) ( اِ.) ته دیگ ، هر چیز چسبیده به ته دیگ .
-
بشل
فرهنگ فارسی معین
(بِ شَ) ( اِ.) 1 - درهم آمیخته ، به هم چسبیده . 2 - درهم آمیختگی .
-
خبردار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] 1 - (ص مر.) باخبر، آگاه . 2 - (اِ.) وضع یا کیفیت ایستادن به حالت راست ، پاها چسبیده به هم و دست ها چسبیده به پهل و و سر در حالت قایم .
-
پرغازه
فرهنگ فارسی معین
(پَ زِ یا زَ) (اِمر.) = پرغزه : بیخ و بن و پر پرندگان که به گوشت بدن آن ها چسبیده است .
-
ته دیگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) ورقه ای از برنج ، سیب - زمینی یا نان که در ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد.
-
جوراب
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) پوششی که آن را از نخ های پنبه ای یا پشمی و یا ابریشمی بافند و پا را با آن پوشانند. ؛ ~ شلواری جورابی که همراه با شلواری از همان جنس و چسبیده به آن بافته شده باشد.
-
ساید بای ساید
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ. ص .) یخچال و فریرزی (یخ زن ) که از پهلو به هم چسبیده باشد، یخچال - یخ زن همبر. (فره ).
-
قپه
فرهنگ فارسی معین
(قُ پِّ) (اِ.) جسم کوچک و محدب به شکل نیم کره یا دگمة برجسته که به جایی چسبیده باشد.